به معنی گیتی گشا. فاتح عالم. (از ناظم الاطباء) : جهاندار محمود گیتی گشای خداوند شمشیر و فرهنگ و رای. فردوسی. آفتاب رای گیتی گشایش از تتق حشمت نورافشان شد. (حبیب السیر ص 124)
به معنی گیتی گشا. فاتح عالم. (از ناظم الاطباء) : جهاندار محمود گیتی گشای خداوند شمشیر و فرهنگ و رای. فردوسی. آفتاب رای گیتی گشایش از تتق حشمت نورافشان شد. (حبیب السیر ص 124)
نمایان کننده گیتی. نشان دهنده جهان، کنایه از آیینۀ سکندری باشد که به حکم اسکندر مقدونی ساخته شد. (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، کنایه از جام جهان نمای باشد. رجوع به جام جهان نمای و جام گیتی نمای شود. - جام گیتی نمای، جام جهان نما: ز کیخسرو آن جام گیتی نمای که احکام انجم در او یافت جای. نظامی. نظر کن در این جام گیتی نمای ببین آنچه خواهی ز گیتی خدای. نظامی. فرومانده در کنج تاریک جای چه دریابد از جام گیتی نمای. سعدی
نمایان کننده گیتی. نشان دهنده جهان، کنایه از آیینۀ سکندری باشد که به حکم اسکندر مقدونی ساخته شد. (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، کنایه از جام جهان نمای باشد. رجوع به جام جهان نمای و جام گیتی نمای شود. - جام گیتی نمای، جام جهان نما: ز کیخسرو آن جام گیتی نمای که احکام انجم در او یافت جای. نظامی. نظر کن در این جام گیتی نمای ببین آنچه خواهی ز گیتی خدای. نظامی. فرومانده در کنج تاریک جای چه دریابد از جام گیتی نمای. سعدی
خدای گیتی. پروردگار جهان. آفرینندۀ جهان: چو نیکی نمایدت گیتی خدای تو با هر کسی نیز نیکی نمای. اسدی. جوانمرد گفت ای ز گیتی خدای به پیغمبری خلق را رهنمای. نظامی. نظر کن در این جام گیتی نمای ببین آنچه خواهی ز گیتی خدای. نظامی. ، کنایه از پادشاه باشد
خدای گیتی. پروردگار جهان. آفرینندۀ جهان: چو نیکی نمایدت گیتی خدای تو با هر کسی نیز نیکی نمای. اسدی. جوانمرد گفت ای ز گیتی خدای به پیغمبری خلق را رهنمای. نظامی. نظر کن در این جام گیتی نمای ببین آنچه خواهی ز گیتی خدای. نظامی. ، کنایه از پادشاه باشد
آرایش دهنده گیتی، عالم آرای، (ناظم الاطباء) : سپهری برین گونه برپای کرد شب و روز را گیتی آرای کرد، فردوسی، ای بار خدای گیتی آرای بربندۀ پیر خود ببخشای، سعدی، ، خداوند و خالق گیتی، (آنندراج) (بهارعجم)، از اوصاف پادشاه باشد، (از آنندراج) (از بهار عجم) (فرهنگ شعوری ج 2 ص 314) : شه گیتی آرای خورشیدبخت که بر تارک چرخ بنهاد تخت، فردوسی، ، نوعی از گل سرخ نیک منظر و رعنا که از بصره آورند و پرهای آن را مدتی میتوان نگاه داشت و چون آن را در لای لباسها نهند بوی خوش به آنهامیدهد شبیه به بویی که مرکب از بوی مشک و عنبر باشد، (از فرهنگ شعوری ج 2 ص 314) (ناظم الاطباء)، رجوع به گل گیتی شود
آرایش دهنده گیتی، عالم آرای، (ناظم الاطباء) : سپهری برین گونه برپای کرد شب و روز را گیتی آرای کرد، فردوسی، ای بار خدای گیتی آرای بربندۀ پیر خود ببخشای، سعدی، ، خداوند و خالق گیتی، (آنندراج) (بهارعجم)، از اوصاف پادشاه باشد، (از آنندراج) (از بهار عجم) (فرهنگ شعوری ج 2 ص 314) : شه گیتی آرای خورشیدبخت که بر تارک چرخ بنهاد تخت، فردوسی، ، نوعی از گل سرخ نیک منظر و رعنا که از بصره آورند و پرهای آن را مدتی میتوان نگاه داشت و چون آن را در لای لباسها نهند بوی خوش به آنهامیدهد شبیه به بویی که مرکب از بوی مشک و عنبر باشد، (از فرهنگ شعوری ج 2 ص 314) (ناظم الاطباء)، رجوع به گل گیتی شود